دهی از دهستان زنگوان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام. دارای 250 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان زنگوان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام. دارای 250 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد واقع در یازده هزارگزی باختر سرخس و ده هزارگزی شمال شوسۀ عمومی سرخس به مشهد. جلگه و گرمسیر است و 1220 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری و بافتن شال و قالیچه است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد واقع در یازده هزارگزی باختر سرخس و ده هزارگزی شمال شوسۀ عمومی سرخس به مشهد. جلگه و گرمسیر است و 1220 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری و بافتن شال و قالیچه است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
شهبندر. (دزی ج 1 ص 717). بندر بزرگ و واسع، حاکم بندر. رئیس بندر و اکنون بجای شاه بندر حاکم بندر گویند. (از فرهنگ نظام) ، رئیس بازرگانان دولتی. رئیس التجار. (فرهنگ فارسی معین). ملک التجار، کنسول دولت عثمانی (قاجاریه). (فرهنگ فارسی معین) ، دریافت کننده عشور که محصولات راهداری بدست اوست. (از آنندراج). دریافت کننده مالیات و خراج و گمرک خانه. (از ناظم الاطباء) : چو گردیدند فارغبال یکسر ز دست انداز جور شاه بندر. اشرف (از آنندراج)
شهبندر. (دزی ج 1 ص 717). بندر بزرگ و واسع، حاکم بندر. رئیس بندر و اکنون بجای شاه بندر حاکم بندر گویند. (از فرهنگ نظام) ، رئیس بازرگانان دولتی. رئیس التجار. (فرهنگ فارسی معین). ملک التجار، کنسول دولت عثمانی (قاجاریه). (فرهنگ فارسی معین) ، دریافت کننده عشور که محصولات راهداری بدست اوست. (از آنندراج). دریافت کننده مالیات و خراج و گمرک خانه. (از ناظم الاطباء) : چو گردیدند فارغبال یکسر ز دست انداز جور شاه بندر. اشرف (از آنندراج)